محل تبلیغات شما

دزفولی بیاموزیم



اینکه اهمیت زبان مادری را گفتم،حتما شما با من هم نظرید که بیان عواطف و احساسات آدم  در زبان مادری اش خیلی شفافتر و غلیظ تر و راحت تر و صریح تر است.
شما این را در غم و اندوه می بینید. در مصیبتها و یا دهه محرم،ان هیئتی که نوحه دزفولی میخوانند خیلی دلنشین تر و تاثیر گذارترند ( مرثیه ها هم همینطور) . همچنین در ابراز عشق و علاقه مثلا به فرزند، که بنظرم هر چه یک مادر دزفولی به فرزندش بگوید:قربونت بشم،فدات بشم» تا نگویدصِدقه سرت بام» انگار ته دلش خالی نمیشود و به دلش نمینشیند.

یک موقعیت دیگر هم در خشم و عصبانیت است که عذر میخواهم نفرین و دشنامها، در زبان مادری کیفش بیشتر است. مثلا ما دوستانی داریم که در آمریکا زندگی میکنند وقتی با همکارانشان درگیر میشوند میگویند چند دشنام دزفولی بدهم که دلم خنک شود.
فکر میکنم از لحاظ تخلیه روانی زبان مادری بسیار ارزشمند است‌.

تفاوت زبان و گویش:
در علوم انسانی معمولا اتفاق نظر بین صاحبنظران وجود ندارد. تعریف زبان و گویش دقیقا یکی از پر دردسرترین مسائل است. و فصول مفصلی در کتابها دارند.ولی چیزی که الان  روی آن اتفاق نظر دارند که در دانشگاه ها این اموزش داده شود،این است که:وقتی دو گویشور کنار هم قرار‌گرفتند و میخواستند با هم صحبت کنند اگر ارتباط برقرار شد و منظور هم را فهمیدند ، اینها به یک زبان صحبت میکنند.»مثال هم فارسی تهرانی و‌فارسی کابلی است.وقتی یک افغانی صحبت میکند شما متوجه میشوید اگر چه مرز ی وجود دارد.
ولی اگر یک بلوچ و یک گیلک با هم یکی بلوچی و دیگری گیلکی صحبت کنند هیچ ارتباطی برقرار نمیشود. میگویند وقتی ارتباط برقرار نشد و به نفر سوم بعنوان مترجم نیاز بود،آن ها دو تا زبان جدا میشوند. پس معیارش قابلیت فهم» است.
میگویند  برای درک زبان دیگر آموزش آگاهانه» باید دید؛ یعنی باید یکی از دو طرف بروند مثلا زبان انگلیسی یاد بگیرند و یا فارسی، یکی اموزش ببیند و زبان طرف مقابل را یاد بگیرد که ارتباط برقرار شود.این میشود دو زبان جدا.
گویش چیست؟
گویش همان زبان است؛ گویش ۳ نوع تفاوت آوایی و واژگانی و ساختاری دارد.
یعنی ما در دزفولی و فارسی امروز واژه های مختلفی داریم، و ساختار دستوری در جاهایی متفاوت است و تفاوتهایی در تلفظ‌.
پس وقتی تلفظها، واژگان و ساختار دستوری متفاوت است زبان جدید میشود. منتها در مرزهای ی یک کشور مثل ایران، فارسی را زبان معیار میگویند و هر انچه غیر فارسی باشد میشود گویش. اگرچه گیلکی و کردی برای خودشان زبان هستند.» البته داستان عربی جداست که از خانواده زبان ایرانی نیست‌

متن:سرکار خانم دکتر حجاری


بعضی ها تعداد گویشوران را معیار قرار داده اند؛ مثلا اگر تعداد کمتر از حد خاصی شد این زبان در حال مرگ است.
بعضی ها سن گویشوران را معیار قرار داده اند؛مثلا گفته اند  اگر سن چهل سال به پایین ان زبان را صحبت نکردند آن زبان در حال زوال است.
تقسیم بندی ها خیلی متفاوت هستند که اگر شما بخواهید جستجویی کنید فقط سه چهار صفحه اختلاف نظر زبانشناس هاست که برای مرگ زبانها چه معیارهایی دارند.
چیز قابل توجهی که وجود دارد این است که انقراض گونه های جانوری را مقایسه میکنند با انقراض زبان ها.
میبینند همانطور که ما در مورد انقراض دایناسورها یا گیاهان صحبت میکنیم این اتفاق برای گویش ها و زبان ها هم می افتد و روندش هم خیلی سریعتر میشود و دلیلش جهانی شدن و شهر نشینی و ارتباطات است.
ارتباطات چیز بدی نیست و منکر فوایدش نمیشویم ولی شما میبینید که در دور افتاده ترین مناطق و روستاها اینترنت و موبایل و تلویزیون و ماهواره در دسترس است و این باعث میشود که گویش از حالت بکر بودنش در بیاید و کم کم دستخورده شوند و به زبان اصلی آن کشور نزدیکتر شوند.
وقتی ما میخواستیم تحقیقات گویشی انجام دهیم، به ما میگفتند به روستاها و سراغ انسانهای بی سواد و کسانی که کار اداری ندارند بروید و زبان اصلی را از بازاری ها و مثلا در بازار قدیم از آهنگرها و خراطها بپرسید. یا در مورد زبان عربی میگفتند بادیه نشین ها ارتباطات بسیار کمی دارند.ولی الان با وجود اینترنت و رسانه ها کار تحقیقات گویشی سخت تر شده است.

در حال حاضر ۶۸۰۰ زبان زنده در دنیا وجود دارد که میگویند تا پایان قرن حاضر نصف آنها از بین میرود.
یعنی اگر به فریادشان نرسیم از بین میروند و بزرگ و کوچک ندارد و این روندی است که سرعت گرفته است. و مطالعات نشان داده است که روند انقراض زبانها سرعتش دوبرابر انقراض گونه های گیاهی و جانوری است.

این که گفتم تعاریف مختلفی در مورد مرگ زبان ها وجود دارد یکی از لطیفترین و زیباترین تعاریفی که در مورد مرگ زبان ها وجود دارد،تعریفی است که دکتر علی محمد حق شناس که یکی از بنیانگذاران زبانشناسی در ایران هستند،دارند که ایشان نظرشان این است که هر زبانی آنگاه میمیرد که آخرین شاعرش مرده باشد‌».
و اهمیت شعر و هنر و ادبیات را در حفظ زبان میگوید. یعنی همانطور که ما میخواهیم یوزپلنگ آسیایی را حفظ کنیم و کمپین راه می اندازیم و برنامه های آموزشی داریم، یک فکری هم به حال ‌گویشها باید بکنیم.
موثرترین راه حفظ گویش ها ادبیات و شعر است.اگر سه قشر مهم خانمها و جوانها و تحصیلکرده ها را گفتم کاری بود که عموم مردم میتوانستند انجام دهند، یعنی شما از جلسه بیرون رفتید با راننده آژانس و هرکس روبرو شدید دزفولی صحبت کنید. و درمورد اینکه شعرا رسالت سنگینتری بر عهده دارند
یک نکته ای بگویم که خیلی برایم جالب بود؛ چون لیسانس من ادبیات انگلیسی است نمایشنامه مَکبِِث شکسپیر را در کلاس میخواندیم، انجایی که شکسپیر میخواهد نماد زیبایی و ابهت و قدرت را نشان دهد میگوید ببر کاسپین، ببر خزری. فکر کنید چندصد سال پیش که نه اینترنتی بوده و نه ارتباطاتی ولی آوازه ببر مازندران در آثار شکسپیر ماندگار شده است.
ببر مازندران چند سالی است منقرض شده است ولی اسم و شکوه و ابهتش از طریق هنر زنده مانده چون مکبث شکسپیر سالهاست که در کل دنیا به روی صحنه می رود و اجرا میشود.
همچنین شیر ایرانی که در موزه تاریخ طبیعی همدان هست (موزه ها هم مثل کتابخانه ها آثار را نگهداری میکنند) در موزه تاریخ طبیعی همدان نمونه ی تاکسیدرمی شده ای از  شیر ایرانی   هست که زیر ان نوشته آخرین شیر زرد ایرانی ۳۵ سال پیش در دزفول مشاهده شد» و اکنون منقرض شده است. البته ۳۵سال مربوط به زمانی بوده که آن موزه تاسیس شده که الان به ۵۰ یا ۶۰ سال رسیده است. و چقدر غم انگیز است؛ امیدواریم آن روز نیاید که گویش دزفولی فقط در کتابها باشد و مثل شیر دزفولی گویشش هم منقرض شود.

متن:سرکار خانم دکتر حجاری


یک اصطلاحی در زبانشناسی وجود دارد که به آن سن بحرانی» میگویند.
سنی است که بعد از آن، ذهن فرد توانایی یادگیری زبان را دارد ولی دیگر لهجه ی اصیل و بومی پیدا نمیکند.
دقیقا ما زبان دیگری را زمانی یاد میگیریم که ذهن ما آن انعطاف پذیری را از دست داده است. بعضی از روانشناسان زبان این سن را ۵ یا ۷ سالگی و یا سن بلوغ را در نظر گرفته اند. یعنی گفته اند وقتی بلوغ جسمی اتفاق می افتد، آن انعطاف پذیری مغز از بین میرود؛ و این همین ماجرایی است که برای بچه های ما اتفاق می افتد.
الان می بینیم فرزندان ما کلمه هایی مثل:
((خُوَردن، سِیر…)) را نمیتوانند دزفولی اصیل تلفظ کنند و مشکل دارند.
واین قضیه ای است که اگر واقعا کسی دوست دارد فرزندش زبان مادری را یاد بگیرد، حواسش باشد که این بچه قبل از سن بحرانی یا بلوغ باید شروع به صحبت کردن کند.

در ان موضوعی که پرستیژ را برایتان معنا کردم، سه قشر هستند که در نگه داشتن یک زبان بسیارموثر هستند؛یعنی وقتی ما از مرگ زبان صحبت میکنیم،اصطلاح مقابلش حفظ زبان است.
همه در حفظ زبان میتوانیم کمک کنیم ولی سه قشر تاثیرگذار ترند:
۱_جوانان
که خدا را شکر جوانان شاعر ما زیاد هستند. جوانان حلقه اتصال نسل گذشته به آینده هستند یعنی حلقه اتصال پیران و کودکان.
هرچه جوانان تلاش بیشتری در حفظ زبان مادری کنند درست تر به ایندگان منتقل میشود‌.
۲_تحصیل کرده ها:
مثالی میزنم، الان که اکثرا لیسانس دارند، مثلا پیش دکتر‌متخصص یا فوق تخصصی  می روید
اگر پزشک با شما دزفولی حرف بزند وجد و شعفی داریم (من که اینطورم) احساس خودمانی و راحت بودن زیادی میکنیم.
تحصیل کرده ها تاثیرگذارترند (چون معمولا مردم عادی از آنها الگو می گیرند) یعنی کسی که ‌استاد دانشگاه است بعد از کلاس دزفولی حرف بزند و اینکه خجالت نکشد که زبان مادری اش ‌را بکار ببرد، این خیلی تاثیرگذار تر است.
و همینطور هنرمندان که این یک نقطه قوتی محسوب میشود.

فارسی صحبت کردن برای دیگران کلاس می اورد، فکر میکنند فارسی صحبت کنند مثلا در ادارات وجهه اجتماعی بیشتری دارد.

قشر سوم تاثیرگذار
۳_خانم ها:
خانمها چرا اینقدر در حفظ گویش مادری تاثیرگذارند؟
اولا اینکه تحقیقات مفصل و عمیقی که روانشناسان انجام داده اند نشان داده که خانمها نسبت به گفتار و بیانشان حساسیت خیلی بیشتری دارند.

و اینکه سعی میکنند ان ‌ویژگی هایی که باعث اعتبار و پرستیژ زبان آنها میشوند (چون در ایران، فارسی زبان معیار است) ویژگی هایی که شبیه فارسی معیار است بیشتر به کار می برند و پیش خودشان اینطور فکر میکنند که با کلاس تر رفتار میکنند.

از نظر روانشناسی بررسی کرده اند که دو چیز در خصلت ما ادمها هست که از نظر روانی برای خانمها خیلی مهم است و آن دو چیز با ظاهر در ارتباط هستند.

یکی پوشش و لباس است که خانمها خیلی حساسند و دومی گفتار است.

این دو مشخصه تظاهرات شخصیت شماست.
با دیدن پوشش یک نفر میتوانیم تاحدی به شخصیتش پی ببریم و همینطور از گفتارشان.
در فارسی داریم که:
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد»

واقعا کسی که صحبت میکند قسمتی از شخصیتش رو میتوانیم بشناسیم.

خانمها همینطور که نسبت به پوششان حساس هستند،نسبت به گفتارشان هم حساسند.
خیلی جالبتر اینکه تحقیقات نشان داده است دختر خانمها از سن ۶ سالگی به گفتارشان حساسیت دارند. طبق تحقیقاتی که بین دختر بچه ها و پسر بچه ها انجام شده پسربچه ها خیلی راحت تر و سر به هواتر صحبت میکنند و فکر کنم خودتان شیرین زبانی ها و نکته سنجی های دختران را تجربه کرده اید.
به همین خاطر است که زبانشناسان و روانشناسان خیلی تاکید دارند که خانمهادر حفظ زبان قشر تاثیرگذارتری هستند. و ما بسیار خوشحالیم که خانمهای شاعر و نویسنده داریم و باعث میشوند گویش ما حفظ شود.
خیلی از خانمها هم با اینکه دزفولی صحبت میکنند ولی کلمات فارسی را جایگزین میکنند مثلا گپ» رابزرگ» میگویند.
اهمیت حفظ زبان مادری چیزی نیست که ما الان روی آن حساس شده باشیم یک روز جهانی به نامروز جهانی زبان مادری» وجود دارد که حتما میدانید ۲۱فوریه که ۳اسفند» است که در تمام دنیا مراسم و بزرگداشتهایی برگزار میشود و راهکارهایی ارائه میدهند که چگونه زبانها را از مرگ نجات دهیم.
در اصل ۱۵قانون اساسی‌ایران تاکید شده است که زبان معیار ما زبان فارسی است که متون رسمی و مکاتبات اداری و کتب درسی ما فارسی هستند ولی در کنار آن رسانه ها و مطبوعات محلی و آموزش و پرورش اجازه آن را دارند که در کنار زبان فارسی، زبان و ادبیات محلی خود را تدریس کنند. ای کاش ما هم میتوانستیم از این اصل قانون اساسی بهره ای ببریم و حداقل در مدارس زبان و ادبیاتمان را آموزش دهیم.

متن:سرکار خانم دکتر حجاری


اصلی ترین موضوع و دغدغه این بود که چه چیز باعث میشود که یک گویش کم کم اعتبارش را از دست بدهد و اولیا تمایل ندارند که فرزندانشان آن گویش را یاد بگیرند و دزفولی ها ترجیح میدهند که فرزندانشان را از همان بدو تولد فارسی آموزش دهند و بطور کلی چه اتفاقی می افتد که یک زبان از بین میرود و گرایش به آن کم میشود؟

در مرحله اول سوال ایشان را جواب میدهم بعد از نظر زبانشناسی مطرح میکنم که چه علل و مسائلی وجود دارد‌.

دو اصطلاح تخصصی زبانشناسی در این خصوص وجود دارد، یعنی دو عبارت کلیدی درباره ی اینکه چه اتفاقی می افتد که گویشوران تمایل خود را به یک زبان یا گویش از دست میدهند وجود دارد: ۱- نگرش ۲- پرستیژ

۱_نگرش:
یعنی شما زبانتان را چطور میبینید؟ آیا شما زبان دزفولی را یک زبان مودبانه و محترمانه میبینید که ظرفیت آنرا دارد که ادبیات،شعر و هنر داشته باشد یا اینکه زبان دزفولی یک چیزی برای شوخی و مسخره بازی و کوچه و بازار و مسائل روزمره زندگی شما باشد؟
نگرش یکی از اصلی ترین عواملی است که یک زبان را زنده نگه میدارد یا باعث مرگ آن میشود.

خوشبختانه امروز شاهد آن هستیم که شعر دزفولی چقدر رونق پیدا کرده است و جوانان به گویش و به شعر دزفولی تمایل پیدا کرده اند ، که این رویداد به خودی خود جای بسی امیدواری دارد و نشان میدهد که خوشبختانه با تلاش فراوان نگرش مردم نسبت به سالهای قبل که گویش دزفولی را یک زبان سطح پایین تصور می کردند عوض شده است.

۲_پرستیژ:
پرستیژ در معنا یعنی منزلت و اعتبار و وجهه اجتماعی
در بین عوام پرستیژ همان با کلاسی و بی کلاسی در زبان خودمان است.
من در دزفول خیلی دیده ام وقتی جایی مثل پاساژ یا مرکز خریدی می روید، ناخوداگاه همه فارسی صحبت می کنند؛در صورتیکه مطمئنا اگر گوشی همراه مغازه دار زنگ بخورد یا مادر و دوست خود دزفولی صحبت میکند ولی با شما چون مشتری هستید فارسی صحبت میکند!
یا هر جای با کلاس دیگری مثل کافی شاپ،آرایشگاه نه و …حتی دانشگاه ها و مراکز علمی . این است که زبان دزفولی را به نوعی بی کلاسی و غیرمحترمانه میدانیم و این چیزی است که بین مردم رایج است که نه تنها در دزفول در شهرهای دیگر هم همینطور است و این اصلی ترین دلیل مرگ گویش هاست!
مطالبی را که خدمتتان عرض میکنم همه تحقیق و پژوهش داشته اند و روی آنها بحث شده است و بزرگان زیادی به این نتیجه رسیده اند که تا وقتی گویشوران یک زبان، آن اعتبار و منزلت را به زبان خودشان ندهند آن زبان کمرنگ میشود و از بین میرود.

شما میبینید که تقریبا بالای ۹۰٪ از والدین با فرزندان خود دزفولی صحبت نمیکنند و دزفولی را اموزش نمیدهند و میگویند خودش دزفولی را یاد میگیرد‌.
درست است دزفولی را یاد میگیرد ولی در اینجا نکته های ظریفی وجود دارد.
چون جوانان جلسه زیاد هستند این مثال را میگویم. شما وقتی میخواهید یک زبانی مثل انگلیسی را یاد بگیرید اول از شنیدن شروع میشود. معلم انگلیسی صحبت میکند، نوار و فیلم میگذارند و مرحله بعد صحبت کردن است، بعد هم خواندن و نوشتن است.
این ترتیب اموزش که در زبان دوم هست همه از زبان اول آمده اند.
یک بچه اول از والدین زبان را میشنود. مرحله دوم که صحبت کردن است متاسفانه اتفاق نمی افتد. یعنی فرزندان ما دزفولی را میشنوند ولی صحبت نمیکنند. مثل کسی که زبان دوم مثلاً عربی و انگلیسی میداند،میگوید میفهمم ولی نمیتوانم صحبت کنم.
این الان مهارتی است که بچه های ما در دزفول ندارند.

متن :سرکار خانم دکتر حجاری


آخرین جستجو ها

Donald's site Lillie's notes گُفتمان اندیشهٔ نو، دکتر حسین رضایی عزیزان من فیلم ها و ویدیو های ساخت و تولید . Florence's info snicunmelo Christine's page .